دلم درگیر غمها شد .. چه حال مبهمی دارم
بهروی چشمِ خشکیده پریشان شبنمی دارم
بریدم ازهمه دنیا به آدمها امیدی نیست
میان قلب سرگردان چه سوزان عالمی دارم
اگر شعر و غزلهایم نماد غصه و درد است
برای حزن احساسم دلیل محکمی دارم
*رفیقانیکبهیک رفتند مرا درخود رها کردند*
به لطف نارفیقانم دگر قدّ خمی دارم
غریبی بیوطن هستم کهدلدارم فقط غم شد
خدا را شاکرم زیرا پناه و همدمی دارم
همیشه فرم لبهایم تبسّم حالتی دارد
ولی در پشت لبخندم نگاه پرغمی دارم


عشق...
کلمات کلیدی: عشق,بلاگ,شعر,متن,دل,نوشته,رویتا
بلاگ های مشابه با موضوع این بلاگ:
|